آزادى فکر و اندیشه و انتخاب راه
یکى از پیشفرضهاى گفت و گو، قبول آزادى فکر و اندیشه است. هیچ یک از طرفین گفت و گو نمىتواند عقاید و افکار خویش را به دیگرى تحمیل کند. در قسمتى از آیات قرآن کریم، این اصل تعقیب شده است که اساسا طبیعت اعتقادات قلبى و مسائل وجدانى به گونهاى است که اکراه و اجبار بر نمىدارد . اگر فردى به حکم اجبار و فشار، معتقدات و دستورات یک مذهب را در ظاهر بپذیرد، هرگز دلیل آن نیست که او در قلب و وجدان خویش آن را پذیرا گشته است:
«لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ»؛ در دین اکراه راه ندارد؛ چرا که راه از بیراه به روشنى آشکار شده است.
«وَلَوْ شَاء رَبُّکَ لآمَنَ مَن فِی الأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا أَفَأَنتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ»13؛ اگر پروردگارت مىخواست تمامى اهل زمین(بدون این که اختیارى داشته باشند) ایمان مىآوردند، پس آیا تو مردم را به اکراه وا مىدارى تا این که مؤمن شوند؟!
منطق آزادى فکر و اندیشه در عملکرد و روش پیامبر اکرم و ائمه اطهار (علیهمالسلام) وجود داشت. پیامبر اسلام با نصاراى نجران به گفت و گو پرداخت . آنان از پذیرش حق خوددارى کردند. در نهایت در مورد مباهله (درخواست از خدا براى رسوایى دروغگو) توافق نمودند.
در روایات اسلامى وارد شده است که وقتى پاى مباهله به میان آمد، نمایندگان مسیحیان نجران از پیامبر خواستند تا در این باره بیندیشند و با بزرگان خود مشورت کنند. بالاخره از اقدام به مباهله خوددارى کرده، حاضر به مصالحه شدند و شرایط ذمه را پذیرفتند.15 پذیرش شرایط ذمه و مصالحه از سوى پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) و نه اجبار آنان به اسلام یا جنگ با آنان یا مباهله و نفرین آنان، نشاندهنده روحیه منطقى و آزاداندیشى آن حضرت است.
سیره امام صادق (علیهالسلام) مبتنى بر بحث و گفت و گو با گروههاى غیر مذهبى؛ مثل ملحدین، مشرکین و دهریون و نیز گروههایى از اهل کتاب بود. امام با این افراد، برخوردى حکیمانه همراه با حلم و صبر داشت. ادعاها و ادله آنها را با متانت و صبورى مىشنید و از ادله خود خصم براى رد مدعاى آنان و اثبات اعتقادات اسلامى استفاده مىکرد (در اصطلاح منطق به آن، «جدل» گفته مىشود). مهمترین ابزار امام صادق (علیهالسلام) در برخورد با این گروهها همان اخلاق معنوى و روحیه بردبارى و گفت و گوى مسالمتآمیز بود که سرانجام مخاطب را به تسلیم وادار مىکرد و کار به جایى مىرسید که زبان به ستایش و مدح امام مىگشود.
اگر پروردگارت مىخواست تمامى اهل زمین(بدون این که اختیارى داشته باشند) ایمان
مىآوردند، پس آیا تو مردم را به اکراه وا مىدارى تا این که مؤمن شوند؟